2024-03-28T16:40:43Z
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=11585
تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
IJFRPR
1735-0859
1735-0859
1396
15
1
ارزیابی روند تغییرات پوشش جنگلی و تعیین مهمترین عوامل فیزیوگرافی مرتبط با تخریب جنگلها در استان ایلام – مطالعه موردی: شهرستان سیروان
علی
مهدوی
سمیه
رنگین
حسین
مهدیزاده
وحید
میرزایی زاده
پایش تغییرات کاربری و تخریب جنگل یکی از مسائل مهم برای ارزیابی و کنترل در مدیریت منابع طبیعی است. به منظور بررسی روند تغییرات پوشش جنگلی و تعیین عوامل فیزیوگرافی مرتبط با تخریب جنگل در شهرستان سیروان استان ایلام، از تصاویر سنجنده MMS با قدرت تفکیک مکانی 80 متر و OLI ماهواره لندست با قدرت تفکیک مکانی 30 متر مربوط به سالهای 1366 و 1393 استفاده شد. برای بررسی ارتباط مکانی کاهش پوشش جنگلی با عوامل اصلی فیزیوگرافی از روش آماری رگرسیون لجستیک دوگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که طی 27 سال حدود 15/5910 هکتار (67/15درصد) از سطح جنگلهای شهرستان سیروان در سال 1366 کاسته شده است. همچنین نتایج مدلسازی نشان داد که متغیرهای ارتفاع از سطح دربا، شیب و جهت دامنه ارتباط معنیداری در سطح یک درصد با میزان تخریب جنگل در منطقه مورد مطالعه داشتند، این در حالی است که مشخصههای فاصله از جاده و فاصله از مناطق مسکونی (روستاها) در سطح یک درصد تأثیر معنیداری بر میزان تخریب جنگل در منطقه مورد مطالعه نشان ندادند. ارزیابی مدل رگرسیونی برازش داده شده با شاخصهای ROC (معادل 9045/0) و Pseudo-R2 (معادل 3275/0) هم بیانگر قابلیت بالای مدل جهت توصیف تغییرات و تعیین مناطق مستعد تغییر میباشد.
مدلسازی تخریب
رگرسیون لجستیک
تغییرات پوشش جنگل
شهرستان سیروان
2017
08
23
1
16
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/article_113329_fe24ee06dca11803b5486f933ae0b6c5.pdf
تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
IJFRPR
1735-0859
1735-0859
1396
15
1
ترکیبات شیمیایی و اثر حشرهکشی اسانس سه گیاه دارویی روی شپشه برنج Sitophilus oryzae L.
شهلا
امینی
موسی
خانی
مریم
اهوازی
محمد ابراهیم
فرآشیانی
مشکلات ناشی از مصرف آفتکشهای شیمیایی و مصنوعی بر محیط زیست و انسان موجب گرایش به استفاده از آفتکشهایی با منشأ گیاهی و طبیعی برای کنترل آفات شده است. مریم گلیL. Salvia officinalis، اسطوخودوس Lavandula angustifolia Mill و پونه آسای الموتی Jamzad & Assadi Nepeta pogonsperma با دارا بودن خواص آفتکشی به عنوان گیاهانی بالقوه میتوانند بدین منظور مورد سنجش قرار گیرند. در پژوهش حاضر ترکیبات شیمیایی، سمیت تنفسی و فعالیت دورکنندگی اسانس گونههای ذکرشده مورد بررسی قرار گرفت. اسانس اندامهای هوایی این گیاهان با استفاده از دستگاه کلونجر به روش تقطیر با آب استخراج شد. شناسایی ترکیبات اسانس توسط دستگاه GC-MS انجام شد. آزمایشها در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار در شرایط آزمایشگاهی (دمای1±28 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 70 درصد و دوره نور- تاریکی12:12) انجام شد. ترکیبات اصلی گیاهان S. officinalis، L. angustifoliaو N.pogonsperma به ترتیب Thujone (29/37 %)، 1,8-cineol (3/41 و 86/34 %) میباشد. همه گیاهان این پژوهش فعالیت حشرهکشی را علیه S. oryzaeنشان دادند. مقادیر LC50 اسانس گونههای S. officinalis، N. pogonspermaوL. angustifolia به ترتیب 19/148 و 49/150 و72/156 میکرولیتر بر لیتر هوا برایS. oryzae برآورد شد. نتایج آزمایشهانشان داد که اسانسN. pogonspermaبا 5/86 درصد در مقایسه با اسانسS. officinalisوL. angustifoliaبه ترتیببا 67 و 5/61 درصد بالاترین اثر دورکنندگی را علیهS. oryzae دارد.
اسانس
سمیت تنفسی
دورکنندگی
شپشه برنج
2017
08
23
17
29
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/article_113330_025441f5d7744e0063be3cbb02f068f7.pdf
تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
IJFRPR
1735-0859
1735-0859
1396
15
1
تأثیر تغییرات آب و هوایی بر رژیم آتشسوزی جنگلهای نکا و بهشهر
سعیده
اسکندری
حمید
جلیلوند
امروزه گرمایش جهانی و تغییر اقلیم از عوامل مهم آتشسوزی در جنگلهای جهان و ایران است، بنابراین بررسی رابطه بین متغیرهای اقلیمی و آتشسوزی اهمیت زیادی دارد. هدف از پژوهش پیشرو، بررسی تأثیر عوامل آب و هوایی بر رژیم آتشسوزی جنگلهای نکا و بهشهر بود. بدینمنظور آمار تعداد و وسعت آتشسوزیهای بهوقوعپیوسته در پنج سال (از سال 1385 تا 1389) در جنگلهای نکا و بهشهر از اداره کل منابع طبیعی استان مازندران تهیه شد. همچنین دادههای آب و هوایی مربوط به پنج سال گذشته این دو شهرستان (متوسط دمای سالانه، متوسط رطوبت نسبی سالانه و متوسط بارندگی سالانه) از نزدیکترین ایستگاههای هواشناسی مربوط به آنها از اداره کل هواشناسی استان مازندران تهیه شد. بهمنظور بهدست آوردن همبستگی بین دادههای آب و هوایی و تعداد و وسعت آتشسوزیها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج بررسی آماری دادههای آب و هوایی و آتشسوزیها براساس ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین تعداد آتشسوزیهای بهوقوعپیوسته در جنگلهای بهشهر و متوسط دمای سالانه در سطح اطمینان 99 درصد و بین تعداد آتشسوزیهای بهشهر و متوسط بارندگی سالانه در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معنیداری وجود داشت. همچنین بین وسعت آتشسوزیهای بهوقوعپیوسته در جنگلهای بهشهر با متوسط دمای سالانه و متوسط بارندگی سالانه در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معنیداری وجود داشت؛ درحالیکه بین دادههای آب و هوایی و تعداد و وسعت آتشسوزیهای بهوقوعپیوسته در جنگلهای نکا رابطه معنیداری وجود نداشت، بنابراین بهنظر میرسد که آتشسوزیهای بهوقوعپیوسته در جنگلهای این شهرستان، اغلب ناشی از عوامل انسانی بوده است.
بهشهر
تعداد آتشسوزی
عوامل آب و هوایی
نکا
وسعت آتشسوزی
2017
08
23
30
39
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/article_113331_1a38bab095b988fd846fd17471fee565.pdf
تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
IJFRPR
1735-0859
1735-0859
1396
15
1
بررسی اثرات پروژههای معدنکاری بر عدم مشارکت مرتعداران در اصلاح و احیای مراتع (مطالعه موردی: مراتع سنندج)
روناک
احمدی
تلاش برای شناسایی و رفع عوامل زمینهساز عدم مشارکت مرتعداران در اصلاح و احیای مراتع، به منزله گامی اساسی در راستای توسعه پایدار، لازم و ضروری است. قسمتی از عرصههای منابع طبیعی از جمله مراتع دستخوش عملیات معدنکاری شدهاند و اجرای این عملیات معدنکاری اثرات متفاوتی با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و اکولوژیکی، بر ساکنین محلی دارد. هدف کلی تحقیق حاضر، بررسی اثرات پروژههای معدنکاری بر عدم مشارکت مرتعداران در اصلاح و احیای مراتع سنندج است. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار spss20 و روش آماری رگرسیون چندگانه (به شیوه گام به گام) انجام شد. دادههای این پژوهش حاکی از آن است که میزان عدم مشارکت بیشتر مرتعداران در اصلاح و احیای مراتع (2/59 درصد) در حد متوسط و زیاد است. از سوی دیگر، بین شاخصهای پیامد اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و اکولوژیکی ناشی از فعالیتهای معدنکاری با عدم مشارکت مرتعداران در اصلاح و احیای مراتع رابطه مثبت و معنیداری در سطح 99/0 وجود دارد. همچنین، بر اساس یافتههای موجود، شاخصهای پیامد اقتصادی و اکولوژیکی در مجموع 83 درصد از تغییرات واریانس عدم مشارکت در اصلاح و احیای مراتع را تبیین میکنند. از این رو، به منظور مشارکت بیشتر مرتعداران در اصلاح و احیای مراتع سنندج، توجه خاص به عوامل مذکور میتواند زمینهساز مشارکت هر چه بیشتر مرتعداران باشد.
پیامدهای معدنکاری
مشارکت
اصلاح و احیای مراتع
سنندج
2017
08
23
40
52
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/article_113332_f4b0b2f308aafa22710367bdae83be6d.pdf
تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
IJFRPR
1735-0859
1735-0859
1396
15
1
استفاده از روشهای تجزیهوتحلیل بقا در ارزیابی اثرات خصوصیات فرد، توده و محیط بر زمان بقا بلندمازو در برابر بیمار ذغالی
جلیل
کرمی
محمد رضا
کاووسی
منوچهر
بابانژاد
بیماری ذغالی با عاملmediterranea Biscogniauxia یکی از بیماریهای مهم و مؤثر در خشکیدگی درختان بلوط است که در سال 1388 در استان گلستان گزارش گردید. این تحقیق باهدف ارزیابی اثرات خصوصیات درخت، توده و محیط بر زمان بقا (سالم ماندن) بلندمازو، در پارک جنگلی قرق انجام شد. بنابراین 192 اصله درخت بلندمازو با متوسط قطر برابرسینه 9/50 سانتیمتر در پنج دوره ششماهه از مهر 1392 تا مهر 1394 در این مطالعه وارد شدند. از آزمون لگ رتبهای و رگرسیون کاکس به ترتیب برای برآورد میانگین زمان بقای درختان و بررسی عوامل مؤثر بر آن استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون لگ رتبهای بیشترین (7/100 ماه) و کمترین (2/40 ماه) میانگین زمان بقا را بهترتیب در مرحله رویشی تیرک و پیردار برآورد کرد. همچنین درختان بلوط با فاصله کمتر از 10 و بیشتر از 200 متر از جاده به ترتیب کمترین (7/51 ماه) و بیشترین (6/109 ماه) زمان بقا را داشتند. بااینوجود براساس تجزیه رگرسیون کاکس، در بین متغیرهای مورد بررسی تنها متغیرهای فاصله از جاده و محدوده پراکنش برمیزان بقا درختان بلندمازو مؤثر بودند. با برآورد میزان بقای درختان و عوامل مؤثر بر آن، میتوان روشهای پیشگیری جهت مدیریت و کاهش نرخ بیماری ارائه کرد. استفاده از روشهای تجزیهوتحلیل بقا در اپیدمیولوژی بیماریهای درختان جنگلی، این توانایی را به کارشناسان خواهد داد تا درک بهتر و صحیحتری از چگونگی روند بیماریها به دست آورند.
بلوط بلندمازو
بیماری ذغالی
تحلیل بقا
مدل کاکس
2017
08
23
53
66
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/article_113333_f43d0e39eec9ae810b2e1a6a1124a8ce.pdf
تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
IJFRPR
1735-0859
1735-0859
1396
15
1
شناسایی و بررسی اثرفاکتورهای محیطی برمیزان آلودگی درختان بید مجنون به پروانه های زنبور مانند،(Lep.: Sesiidae) Paranthrene diaphanaو Eusphecia pimplaeformis (Lep.: Sesiidae) درمنطقه تهران
مهرنوش
مینایی مقدم
علیرضا
عسکریان زاده
محمود
شجاعی
حبیب
عباسی پور
کامبیز
لاریجانی
سهراب
ایمانی
طی سال 1394، شناسایی پروانه زنبورمانند و همچنین اثر برخی از فاکتورهای محیطی بر میزان آلودگی درختان بید مجنون به این گونه آفت، درفضای سبز مناطق مختلف شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور منطقه تهران بر اساس ارتفاع از سطح دریا به دو منطقه ارتفاع 1000 تا 1400 متر (منطقه جنوب تهران) و ارتفاع 1400 تا 1800 متر (منطقه شمال تهران) تقسیم شد. سپس در هر منطقه پنج بوستان برای مطالعه در نظر گرفته شد. به منظور بررسی اثر بستر کشت بر میزان آلودگی درختان به آفت، درصد آلودگی در هر بوستان برای درختانی که در چمنزار و درختانی که در بلوارها کشت شده بود، جداگانه ثبت شد. دادهها به صورت آزمایش فاکتوریل (فاکتور ارتفاع از سطح دریا و نوع بستر کشت) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی تجزیه آماری شد. در این بررسی نمونه غالب جمعآوری شده، یک گونه شب پره زنبورمانندتحت نام علمی Strand (Lep.: Sesiidae) Paranthrene diaphana Dalla Torre and تشخیص داده شد. این گونه تاکنون از تهران گزارش نشده است. نتایج تجزیه آماری دادهها نشان داد که ارتفاع از سطح دریا تاثیر معنیداری در پراکنش آفت دارد به طوری که میزان آلودگی در جنوب شهر تهران حدود 100 درصد وتقریباً دو برابر میزان آلودگی در منطقه شمال این شهر است. همچنین مشخص شد که بستر کشت بر میزان آلودگی درختان به آفت معنی دار است به طوری که کشت درختان بید مجنون در چمنزار به طور معنیداری روی کاهش آلودگی به آفت به میزان 50 درصد اثر داشته است.
پروانه زنبورمانند
Paranthrene diaphana
بیدمجنون
پراکنش
تهران
2017
08
23
67
75
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/article_113334_8f47597fae3f96631b611f1d0ac16cec.pdf
تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
IJFRPR
1735-0859
1735-0859
1396
15
1
بررسی تغییرات پوشش اراضی در یک دوره 46 ساله در منطقه کیاسر ساری
رمضان
راعی
زینب
جعفریان
جمشید
قربانی
تغییرات پوشش اراضی به عنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر بر تغییرات منابع طبیعی و محیط زیست به حساب میآیند، بنابراین درک و پیشبینی علل، فرآیندها و نتایج این تغییرات به یک چالش عمده در زمین تبدیل شده است. امروزه با فناوری سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، میتوان در جهت شناسایی و کشف این تغییرات و اثرات آن استفاده کرد. هدف این مطالعه، بررسی تغییر کاربری و پوشش منطقه کیاسر در دوره 46 ساله (از 1345 تا 1391) با استفاده از این فناوری است. برای این منظور نقشه کاربری اراضی در 1345 بهکمک نقشههای توپوگرافی، در 1366 بهکمک تصاویر سنجنده TM و در 1391 بهکمک تصاویر سنجده LISS III تهیه شد. ابتدا پیشپردازش و پردازشهای لازم همچون تصحیح هندسی، اتمسفریک و ایجاد شاخصهای طیفی و نسبتگیری بر روی باندهای هر دو سنجنده انجام شد. پس از تعیین کاربریهای فعلی منطقه، از هر کاربری، نمونه تعلیمی تهیه و تفکیکپذیری آنها با شاخصهای واگرایی انجام شد. برای انجام طبقهبندی از الگوریتمهای حداکثر احتمال، حداقل فاصله، متوازیالسطوح و برای بررسی تغییرات نیز از روش مقایسه پس از طبقهبندی استفاده شد. یافتهها نشان داد در عرض 46 سال سطح مناطق جنگلی از 16/98 به 39/18 کیلومترمربع رسیده و بهعبارتی 17/43 درصد کاهش داشته است. این اراضی به مناطق فاقد پوشش، اراضی کشاورزی، دیمزارهای رها شده و مرتع تبدیل شدهاند و در این بازهی زمانی سطح آنها به ترتیب 15/14، 61/13، 05/10 و 37/5 درصد افزایش یافتهاند. در مجموع نتایج نشان داد RS دارای قابلیت بالایی در تعیین تغییرات پوشش اراضی است.
کاربری اراضی
جنگل
طبقهبندی
سنجنده LISS III
کیاسر
2017
08
23
76
90
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/article_113336_9ddf81317a657050ae9519c7960fd80a.pdf
تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
IJFRPR
1735-0859
1735-0859
1396
15
1
بررسی تأثیرخشکسالی درتغییرات پوشش گیاهی مرتعی و جنگلی استان چهار محال و بختیاری با استفاده از داده های سنجنده مودیس
لیلا
یغمایی
سعید
سلطانی
رضا
جعفری
حسین
بشری
حسن
جهانبازی گوجانی
هدف از این مطالعه بررسی رابطه تغییرات پوشش گیاهی و نوسانات ویژگیهای اقلیمی مانند بارندگی و پدیده خشکسالی با استفاده از تصاویر ماهوارهای مودیس در طول سالهای 1379-1393 در استان چهارمحال و بختیاری میباشد. بهمنظور بررسی میزان تأثیر بارش و خشکسالی بر تغییرات پوشش گیاهی در32 ایستگاه سینوپتیک، اقلیمشناسی و بارانسنجی داخل و اطراف استان، ،شاخص SPI در دورههای زمانی کوتاه مدت (سه، شش و نه ماهه) و بلندمدت (12 و 24 ماهه) محاسبه شد. تمامی مقیاسهای زمانی منتهی به اوایل خرداد (ماه می) یعنی ماه حداکثر رویش پوشش گیاهی استان چهارمحال و بختیاری میباشد. بدینمنظور، نقشههای گستره خشکسالی و تصاویر شاخصNDVI در مقیاسهای مختلف زمانی (سالیانه، فصلی) با استفاده از روش میانیابی کریجینگ تهیه و روش رگرسیون خطی برای پایش تغییرات پوشش گیاهی در اثر نوسانات بارندگی و خشکسالی استفاده شد. بررسی تغییرات شاخص گیاهی و SPIطی دوره مورد مطالعه حاکی از آن بود که نوع فرم رویشی و گونه گیاهی نقش مهمی در تأثیرپذیری پوشش گیاهی از خشکسالی دارد. در بین تیپهای گیاهی مطالعه شده، در مناطق مرتعی با پوشش علفزار یکساله- فورب بالاترین میزان همبستگی میان تغییرات شاخص پوشش گیاهی و SPI وجود داشت، این مطلب مؤید اثر بیشتر کاهش بارندگی بر زوال و از بین رفتن پوشش گیاهی مرتعی نسبت به پوشش جنگلی است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که دادههای NDVI مستخرج از سنجنده مودیس ابزار مؤثری در برآورد و پایش خشکسالی مؤثر بر پوشش گیاهی است. با مطالعه و شناخت پوشش گیاهی و استفاده از شاخص NDVI، برای بررسی تغییرات پوشش گیاهی میتوان تیپهای حساس و آسیبپذیر را در شرایط خشکسالی تشخیص داد.
بارندگی
شاخصSPI
کریجینگ
شاخص نرمال شده تغییرات پوشش گیاهیNDVI
رگرسیون خطی
2017
08
23
91
108
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/article_113337_87040676570b587133735d4b5035b6b1.pdf
تحقیقات حمایت و حفاظت جنگلها و مراتع ایران
IJFRPR
1735-0859
1735-0859
1396
15
1
ویژگیهای زیستی (Stator limbatus(Col.:Chrysomelidae عامل کنترل بیولوژیک علف هرز کهورک
مهدی
شمس زاده
سید محمد
میروکیلی
حسن
کریم بیکی
کهورک Prosopis farcta علف هرزی چندساله چوبی و خاردار است که با بذر و ریزوم تکثیر میباید. این گیاه از علفهای هرز مهم مناطق خشک ایران است. طی بررسی در سالهای 1388-1389 مشخص شد بذرهای آن توسط سوسکStator limbatus تغدیه و لاروهای این آفت 36 تا 60 درصد بذور کهورک را نابود میکنند. ویژگیهای زیستی این سوسک در شرایط آزمایشگاهی در دمای متغیر 55/0±17/21 و 5/0±39/25 درجهی سانتیگراد شب:روز، رطوبت نسبی 38/1±78/37 درصد و طول دوره 11 ساعت روشنایی و 13 ساعت تاریکی بررسی شد. تعدادی میوه آلوده از شهرستان میبد جمعآوری و در جعبههای پرورش تا زمان خروج حشرات کامل نگهداری شد. دوره انکوباسیون تخم به طور متوسط 59/0±85/8 روز طول کشید. این سوسک در یزد بیش از 3 نسل در سال داشته و بهشکل لارو داخل بذرها و گاهی شفیره درون میوه زمستانگذرانی میکند. در اواخر بهار و اوایل تابستان تبدیل به شفیره و حشره کامل میشود. حشرات کامل ماده پس از جفتگیری بر روی نیامها تخمریزی نموده و پس از اتمام دوره جنینی، لارو از زیر پوسته تخم وارد بذر میشود. داخل هر بذر تنها یک لارو رشد کرده و پس از تغذیه کامل شده و داخل پیله سفید رنگی تبدیل به شفیره میشود. طول دوره یک نسل از تخم تا حشره کامل این سوسک بین 04/1±39، دوره لاروی و شفیرگی به ترتیب 70/0±2/21 و 37/0±8/8 روز میباشد. حشرات ماده به طور متوسط 47/4±57/47 عدد تخمگذاری کردند. به دلیل توانایی بسیار خوب، این سوسک میتواند عامل مناسبی برای کنترل بیولوژیک این علف هرز در استان یزد باشد.
کهورک
علف هرز
بذرخوار
Stator limbatus
Chrysomelidae
بیوکنترل
2017
08
23
109
113
https://ijfrpr.areeo.ac.ir/article_113338_675f1d4ae03c546f51dd2adaf1238b74.pdf